روایت دیکتاتور و روایت ما!
پدرام نواندیش

شرایط کنونی داخلی و بین المللی برای خامنه ای دیکتاتور شرایط ویژه ای است. چرا که  شاهد سقوط دیکتاتورهایی از شمال آفریقا تا جنوب شبه جزیره عربستان و خاورمیانه است. همه آن دیکتاتورها نیز در آخرین پله های سقوط خود در وضعیت مشابهی سعی داشته اند که برای رژیم های خود در شرایطی که ماشین سرکوب شان در خیابانها و کارخانجات به سرکوب های وحشیانه و قتل عام مردم دست میزند، عوامفریبانه رژیم های مستبد خود را دارای نقاط مثبت ارزیابی کرده و به درجات نزدیکی سقوط شان، حتی قول اصلاحاتی را هم میدهند. از آن جمله سخنان خامنه ای است که در روز یکشنبه در جمع روسای قوا و نمایندگان و مسئولان نهادهاى سرکوب رژیم ایراد کرده است . خامنه ای در این دیدار با روایت دیکتاتورها به بیان نقاط مثبت رژیم اسلامی اش می پردازد و طی سخنانش، پنج نقطه قوت برای خود و باند جنایتکارش بر می شمارد .

بن علی خامنه ای، اولین نقطه قوت حکومت را توانایی غلبه رژیم اسلامی بر تهدید ها عنوان ميکند و راجع به اين توانائى فخر فروشی میکند. آنچه خامنه ای آن را به عنوان توانایی غلبه بر تهدیدات مطرح کرده است، اشاره به ضعف بزرگی از سوی او می باشد. چرا که این توانایی مثال زدنی از سوی او در سایه یک ماشین سرکوب و سازمان یافته شکل گرفته است. رژیم اسلامی چنانچه ماشین سرکوبش که از سوی دول غربی و سرمایه داری جهانی، از جمله چین و روسیه تسلیح شده است٬ برای مدت کوتاهی از خیابان ها بردارد، دیگر نه تنها از این رجزخوانی ها اثری نخواهد ماند بلکه او و رژیم اسلامی اش همچون بن علی و حسنی مبارک توسط مردم به جان آمده به زیر کشیده خواهد شد. مشکل اينست که حتى ديگر سياست سرکوب کارکرد هميشگى خود را ندارد. خامنه ای در این زمینه بلوف بزرگی زده و حتی کسانی  که برای کاسه لیسی دور و برش جمع شده بودند، نمیتوانند این بلوف او را باور کنند. اگر رژیم توانسته است که بر تهدیدها (جنبش سرنگونی طلبی) غلبه کند، چرا این همه نیروی نظامی و گله های وحشی در سطح خیابان، محلات، دانشگاهها و مراکز آموزشى٬ کارخانه ها٬ و پارکها گسیل میدارد؟ تلاش برای جدا کردن دختران و پسران در دانشگاهها، زنان و مردان در پارکها و مراکز عمومی، درست نشان از این بلوف آشکار خامنه ای و عدم غلبه رژیم بر نخواستن مردم است . جنبش سرنگونی طلبی هنوز در میدان مبارزه برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی و باندهای تبهکار آن، حضور داشته و دارد .

دیکتاتور خامنه ای در بند دوم لطایف الحیل خود، اشاره به اعتماد میان مردم و رژیم اسلامی دارد.  رابطه رژیم و عناصر سرکوبگر آن را با مردم "مستحکم" دانسته و از وجود این رابطه به عنوان نقطه مثبت دیگر حکومت یاد می کند! ناگفته پیداست که همانند دیگر روایت های دیکتاتورها، تعریف خامنه ای از مردم و رابطه رژیم اسلامی با مردم، با روایت میلیون ها نفر که در جامعه برای به زیر کشیدن رژیم دیکتاتوری اسلامی مترصد فرصت هستند، متفاوت است. مردم از نگاه خامنه ای، عده ای مجیز گوی رژیم، سر در آخور ولایت، صاحب شرکتهای بزرگ، باطوم به دست، شلاق زن، عمامه بر سر و درنده برای کرسی های لفت و لیس مجلس هستند. بی شک این دار و دسته که مورد نظر دیکتاتور است، به هیچ وجه با آن کسانی که 24 ماه دستمزد نگرفته اند، کارتن خوابی می کنند، مدرسه را رها کرده و به بازار کار روی می آورند، برای سیر کردن شکم خود و بچه هایشان تن فروشی می کنند، کتک می خورند، تفکیک جنسیتی می شوند، سنگسار می شوند، در سیاه چالهای زندان اسلامی به سر می برند٬ به حبس ابد محکوم می شوند، اعدام می شوند و ... نمیتوانند یکی گرفته شوند. خود این میلیون ها انسان که در مقابل رژیم ایستاده اند نیز از یکی شمرده شدن با آن ارازل و جنایتکاران نفرت دارند. بر این اساس میتوان معنای سخنان آخوند خامنه ای را در رابطه با این نقطه قوت رژیم اسلامی را دریافت .

خامنه ای سومین نقطه قوت و قابل اتکا رژیم غارتگر اسلامی را پیشرفت در شرایط تحریم عنوان میکند. خامنه ای در زمینه پیشرفت، خودش را درگیر آمارهای اقتصادی نهاد های بورژوازی نکرده و ظاهرا به آمارهای صندوق بین المللی پول مبنی بر رشد اقتصادی زیر صفر طی سالهای 1388 و 1389 کمترین توجهی نشان نداده و میگوید علیرغم تحریم، رژیم اسلامی پیشرفت زیادی داشته است.  حکومت اسلامی با دیدگاه سرمایه داری و بانک جهانی است که میتواند از خود رشد نشان داده باشد٬ آنهم در زمینه خالی تر کردن سفره میلیونها نفر کارگر و مردم گرسنه و فقیر جامعه تحت عنوان "هدفمندی یارانه ها"٬ باند بازی و غارتگری، اخراج های وسیع کارگران با به تعطیل کشانیدن و فروش کارخانجات، فساد و رشوه خواری و رشوه دهی، و ... که سرمایه داری جهانی و دول و نهادهای وابسته به آنها همچون صندوق بین المللی پول و بانک جهنی مدافع آن بوده و در کشورهای دیگر با عناوین سیاستهای ریاضت اقتصادی، در تحمیل آن به طبقه کارگر آن کشورها با مشکل مواجهه شده اند و موجب به میدان آمدن طبقه کارگر و میلیونها نفر از مردم آن جوامع شده است .

رژیم اسلامی در زمینه غارت دسترنج کارگران و تهیدستان، بی شک از وحشی ترین حکومت های سرمایه داری است و در زمینه سرکوب تشکل های کارگری، دانشجویی، زنان، و ... میتوان آن را در ردیف فاشیست ترین حکومتهای قرن اخیر  قرار داد. خامنه ای همچنان اصرار دارد پیشرفت چشمگیر رژیم اسلامی اش را این گونه ببیند. بر اخبار و رویدادهایی که حتی سایت ها و خبرگزاریهای  حکومتی، گاها مجبور به انتشار سانسور شده آن میشوند، همانند تمامی دیکتاتورها، چشم ببندد. اما زمانی "صدای انقلاب مردم" را ميشنود که مجبور شود به یکی از حکومت های دیکتاتور همانند خود فرار کند .
 
خامنه ای پس از بر شمردن سه نقطه مثبتی که همگی از نگاه دیکتاتورهایی چون او مثبت قلمداد میشود، چهارمین نقطه قوت شان را در جمع دزدان، سرکوبگران، ارزال و اوباش رژیم، موقعیت خوب بین المللی حکومت بر میشمارد! مبنای این نتیجه گیری خامنه ای، به قدرت رسیدن دولتهای دست راستی در اروپا، اسلام سیاسی در ترکیه، آوانس های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در برخورد با رژیم و عناصر آن می باشد. رئیس جمهور رژیم اسلامی که به عنوان تیر خلاص زن شهره بود، به راحتی در مجامع دول سرمایه داری اروپایی - آمریکایی شرکت میکند. بی آنکه از سوی این دولتها که مدعی دفاع از به اصطلاح حقوق بشر هستند مورد پیگرد قرار گیرد.
 
جنایت کارانی همچون "محمد نجار" و"صالحی" و اخیرا "قاسمی" که به ظاهر به عنوان افراد مورد تحریم از سوی دولتهای اشاره شده اعلام شده اند، به پست های وزارتی در رژیم اسلامی منصوب شده و همانند احمدی نژاد مصون سیاسی میگردند و حتی برای محافظت از آنان، بادیگاردهای این دول به مقابله با معترضین می پردازند. در مقابل، همین دولت ها که موجبات رفت و آمدهای این جنایتکاران را فراهم می آورند و قراردادهای میلیاردی با رژیم اسلامی منعقد می کنند، شرایط اسفناکی برای صدها هزار پناهنده ای که از جهنم رژیم اسلامی گریخته اند، به وجود آورده که اخبار آن هر روزه وجدان های بشریت آزادیخواه را رنج میدهد. برخورد دولتهای دست راستی اروپایی با پناهندگان گریخته از رنج و سرکوب دول دیکتاتوری، آن مبنای ارزیابی خامنه ای و جانیان اسلامی رژیم است .

اما بشریت متمدن٬ مردم آزاديخواه و در راس آنها طبقه کارگر بین المللی، در مبارزه و تلاش براى به زیر کشیدن دولتهای دیکتاتور و به عقب راندن سرمايه داران و دولتهای متفرقه بورژوائى هستند. نبرد طبقه کارگر یونان، اسپانیا، پرتغال، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، مصر٬ تونس٬ ايران و ... موید عزم بزرگ بشریت آزاديخواه در مقابله با ديکتاتوريهاى سرمایه داری و نظام استثمارگر است. نتيجه اين نبردهاى طبقاتى در گرو حرکت و پراتيک راديکال و به اندازه کافى گسترده است که بتواند افق و اميد رهائى را در جامعه ميان محرومان و اکثريت عظيم شهروندان به واقعيت تبديل کند. خامنه اى بيخود نوار تکرارى و کسل کننده اش را پخش ميکند. حتى قيافه هاى مستمعين جنايتکار و شرکاى دزدش نشان ميدهد که خودشان هم پشيزى براى اين حرفها ارزش قائل نيستند. سرنوشت خامنه اى به سرنوشت بن على و مبارک و اسد و قذافى گره خورده است.

از نقطه نظر ما کمونیستهای کارگری و طبقه کارگر٬ ما و اکثريت مردمى که حکومت اسلامى نميخواهند٬ رژیم اسلامی همچنان بيش از پيش در بحرانی عمیق و لاعلاج بسر می برد. بحران رژیم اسلامی سرمايه در ایران بحران آخر است. ارزیابی های خامنه ای و آوانس های تاکنونى نهادهای بورژوازی و دولتهای آمریکایی - اروپایی، نخواهد توانست مانع روند فروپاشی رژیم اسلامی آنان در ایران شود. بن على و مبارک بسيار بيشتر به اين نوع آوانس ها و ارزيابى ها دلخوش بودند. خامنه اى و رژيم کپک زده اسلاميش جاى خود دارد. *